بیزینس منتورینگ

تفاوت منتورینگ و کوچینگ در چیست؟

تفاوت منتورینگ و کوچینگ چیست؟

تفاوت منتورینگ و کوچینگ چیست؟ برخی از سازمان ها از این واژه ها به جای یکدیگر استفاده می کنند اما به نظر می رسد که این دو واژه با هم تفاوت دارند. در این مقاله تفاوت منتورینگ و کوچینگ را بیان خواهیم کرد و برخی دیگر از واژه های مرتبط با این دو را هم بیان می کنیم.
در جواب تفاوت منتورینگ و کوچینگ، اول باید به تعریف و بررسی هر کدام از واژه های کوچینگ و منتورینگ پرداخت.

تعریف کوچینگ ( کوچینگ چیست؟ )

کوچ ها روی بهبود کارایی و سلامتی فرد یا گروهی از افراد از طریق هدف گذاری، کشف ارزش ها و اعتقادات و ایجاد برنامه عملیاتی کار می کنند. این بهبودها از طریق نصیحت و داستان سرایی به دست نمی آید بلکه از طریق سوال پرسیدن های مختلف جهت تسهیل خود بیداری و خودآموزی های مستقیم افراد به دست می آید.

تعریف منتورینگ ( منتورینگ چیست؟ )

منتور را می توان به صورت کسی تعریف کرد که دارای تجربه، دانش و توصیه های مختص به خود است و از این موارد جهت کمک به کسی که دارای تجربه کمتری در آن حوزه به خصوص است، استفاده می کند. در کسب و کارهای جدید، شیوه ارائه منتورینگ به سبک کوچینگ در حال افزایش است. منتورینگ کسب و کار چیست؟ راهنمای جامع درباره بیزینس منتورینگ

ریشه کلمه منتور از یونان باستان و اشعار کلاسیک هومر گرفته شده است و در کتاب ادیسه، ادیسیوس یکی از رفیقان خود به نام منتور را در غیاب خودش به عنوان نگهبان، دوست و راهنمای پسرش قرار می دهد.

زنجیره کوچینگ- منتورینگ- مدیریت

یادگیری مهارت های کوچینگ و داشتن یک کوچ، امروزه به بخش ثابتی از زندگی روزانه یک رهبر تبدیل شده است. یکی از چالش هایی که اغلب هم از سوی کوچ ها و هم از سوی رهبران شنیده می شود این است که چه زمانی کوچ باشند، چه زمانی نصیحت کنند و چه زمانی مشاوره دهند. در دنیای امروز یک مدیر شایسته و کارامد باید قادر باشد به آرامی بین زنجیره کوچینگ، منتورینگ و مدیریت اجرایی حرکت کند.

تاریخچه کوچینگ

کوچینگ بیشتر در روانشناسی و مربیگری ورزش ریشه دارد. با این حال روانشناسی اولیه، تا زمان فروید و جانگ، عمدتا قابل بهبود بود و حتی وقتی که روانشناسی از طریق درمان های رفتاری و شناختی توسعه یافت، این بهبود ادامه داشت. این روش درمانی به این صورت بود که تشخیص می دادند که چه مشکلی در انسان وجود دارد و تلاش می کردند تا آن مشکل را برطرف کنند.
در دهه 60 میلادی، روانشناسی انسان گرایانه (مبتنی بر رفتار و کردار انسان) توسعه یافت و شخصیت های اصلی در آن آبراهام مازلو، بنیان گذار هرم نیازهای انسان، و فریتز پرلز، بنیان گذار گشتالت درمانی، بودند. رشد و پیشرفت این دانشمندان به این صورت بود که آن ها به جای این که موارد نادرست رفتار انسان ها را بررسی کنند، شروع به بررسی و کاوش آنچه که در مورد رفتار انسان درست بود می کردند – تمرکز روی بهترین پتانسیل انسان به جای تمرکز روی مشکلات. هرم نیازهای مازلو خود شکوفایی را در راس مسیر تکاملی انسان قرار می دهد.

آبراهام مازلو در هرم نیازها روی بالای هرم سلسله مراتب نیازهای انسان تمرکز داشت: چطور به نهایت موفقیت و رضایت دست پیدا کنیم. او معتقد بود که فرایند رسیدن به بالای هرم، مشکلاتی که در پایین آن وجود داشتند را حل می کرد.

بنیان گذاران کوچینگ

در دهه 70 میلادی بود که یک مربی تنیس اصل کوچینگ را در کار خود اعمال کرد. تیموتی گالوی که از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شده بود و کاپیتان تیم تنیس دانشگاه هاروارد بود متوجه شد که وقتی او زمین را ترک می کند، شاگردانش مایل هستند تا مهارت های خود را سریع تر از زمانی که او به راهنمایی آنان می پرداخت، بهبود دهند. گالوی که پیش از این شاگرد معنویت و روانشناسی بود این پارادوکس را کشف کرد و مجموعه ای از تکنیک ها را برای توسعه مزایای آن به کار برد. یکی از یافته های کلیدی او استفاده از جهت گیری بود – نام بردن از هدف قبل از شروع به کار کردن روی آن. گالوی مجموعه ای از کتاب ها را تحت عنوان بازی درونی نوشت و این نظریه و نظریه های دیگرش را برای بهبود عملکرد در کار و زندگی و همچنین ورزش توضیح داد.

در طول دهه 80 میلادی، کارهای گالوی مورد استقبال سر جان ویتمور قرار گرفت، کسی که تکنیک هایی را به اروپا آورد و مدرسه اسکی و تنیس را برای توسعه آن ها بنیاد نهاد.
با کمک سر جان ویتمور با گالوی و چند نفر دیگر بود که واژه کوچینگ به عرصه های مختلفی مانند کسب و کار، بیزینس و روانشناسی کشیده شد و استفاده از آن مرسوم گردید.

کوچینگ انواع مختلفی دارد و در طیفی وسیع از حوزه ها مانند کسب و کار، روانشناسی، ورزش و دیگر حوزه ها به کار می رود و همه کوچینگ ها بر اساس اصولی که گالوی بنیاد نهاد می باشند و روش اعمال کوچینگ در یک شاخه می تواند متفاوت از شاخه های دیگر باشد با این حال فرآیند کوچینگ در اغلب حوزه مشابه هم است.

اصول کوچینگ

کوچینگ روشی مثبت، بدون قضاوت، مبتنی بر راه حل و چالش برانگیز است:

اگرچه کنترل فرایند با کوچ می باشد، زمینه فرآیند برعهده شاگردان می باشد و این باعث می شود تا تجربه کوچینگ یک تجربه توانمند، مولد و لذت بخش باشد. منطقه متقطع در مرکز نمودار زیر نشان دهنده زمانی است که مربیان پیشنهادات خود را ارائه می دهند یا بینش خود را با بقیه به اشتراک می گذارند. مربیان قبل از اینکه این کار را انجام دهند، معمولا اجازه می گیرند و مرز مشخصی بین کارهای مشتری و برنامه خود ایجاد می کنند.

کوچینگ را می توان به صورت یک به یک با افراد مختلف انجام داد و یا به صورت گروهی آن را انجام داد. تیم های مختلف از کوچینگ برای دستیابی به یک نیروی متحد و یک نیروی پشتیبانی استفاده می کنند.
ریشه های ارتباط در کوچینگ به صورت ذاتی در همه افرادی که در فرآیند کوچینگ شرکت دارند، وجود دارد. از این رو کوچینگ در سازمان های شرکتی و عمومی با محبوبیت روزافزون مواجه است. رهبری خوب در واقع مترادف با مهارت های کوچینگ خوب است.
گاهی اوقات، احساسات در فرآیند کوچینگ ممکن است ظاهر شود و در این شرایط مربی ممکن است که به شاگردان خود مشاوره و درمان ارائه کند. برخی از اوقات، کوچینگ در کنار بهبود سازمان و یا بهبود عملکرد انسان ها، موجب بهبود سلامتی جسمی آن ها نیز می شود.

تفاوت منتورینگ و کوچینگ در چیست؟

در حال حاضر تفاوت منتورینگ و کوچینگ روز به روز کم رنگ تر می شود زیرا منتورها دریافته اند که منتورینگ به سبک کوچینگ موثرتر از راهنمایی دادن است و بر عکس. به صورت فزاینده برای کوچ ها پذیرفته شده است که مشاوره دهد و تجارب خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. با این حال در این فرآیند باید اصولی که در هر کدام وجود دارد رعایت شود.

تفاوت های کوچینگ و منتورینگ در دنیای واقعی

یکی از دلایلی که باعث بحث و اختلاف در زمینه تفاوت کوچینگ و منتورینگ می شود این است که هیچ نهاد نظارتی برای متغیرهای مرتبط با تفاوت کوچینگ و منتورینگ وجود ندارد. یعنی سازمانی وجود ندارد تا تصمیم بگیرد که چه کسی می تواند کوچ شود و چه کسی می تواند منتور شود.
اگرچه منتورینگ و کوچینگ از لحاظ فلسفی شبیه یکدیگر هستند اما تفاوت هایی در بین آنها وجود دارد.

در زیر دسته هایی که منتورینگ و کوچینگ با هم تفاوت دارند را می بینیم و تفاوت های آنان را در هر کدام از دسته ها را بیان می کنیم.

مهارت ها و شیوه یادگیری

کوچ ها: در حالت کلی آموزش های ویژه ای را برای راهنمایی افراد در هر زمینه ای ارائه می دهند تا در آن زمینه به اهداف خود دست یابند.
منتورها: در حالت کلی آموزش رسمی در منتورینگ وجود ندارد. تمرکز منتورها روی انتقال مهارت ها و تخصص های ویژه به فردی دیگر است تا آن شخص بتواند موفقیت بیشتری کسب کند.

ابزارها و شیوه های ارزیابی

کوچ ها: اغلب از ارزیابی های رسمی مانند بازبینی 360 درجه ای و مانند آن ها استفاده می کنند.
منتورها: احتمالا کمتر از ارزیابی های رسمی استفاده می کنند اما اغلب از ارزیابی های دیگر برای سنجش عملکرد شاگردان خود استفاده می کنند.

حوزه تخصص

هم منتور و هم کوچ در حوزه ای که روی آن کار می کنند دارای تخصص هستند و افراد بهتر از کسی که در حوزه ای خاص متخصص است، راهنمایی دریافت می کنند.

تمرکز کوتاه مدت و بلند مدت

هم منتوری و هم کوچینگ می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.

ما قبول داریم که کوچینگ به عنوان تعاملی کوتاه مدت دیده می شود. در این تعامل، یک کوچ روی اهداف خاصی که مشتری دارد کار می کند و زمانی که مشتری به اهداف خود دست پیدا کرد، تعامل کوچ و مشتری ارزیابی می شود و همکاری آنان پایان می یابد. با این حال موارد زیادی هم وجود دارد که در آن تعامل کوچ و مشتری سال ها ادامه داشته است زیرا اهداف انسان در طول زمان تغییر می کند.

در حالت کلی به منتورینگ به چشم یک تعامل بلند مدت نگاه می شود. یک منتور می تواند با شاگرد خود سال ها کار کند و به صورت بلند مدت روی توسعه شغل و اهداف کار می کند. با این حال مواردی هم بوده است که در آن یک منتور به صورت کوتاه مدت از کسی حمایت کرده باشد و به صورت کوتاه مدت به پشتیبانی از او پرداخته است.

در این نوشته درباره تفاوت منتورینگ و کوچینگ صحبت کردیم. امیدوارم مقاله تفاوت منتورینگ و کوچینگ برای کسانی که به مباحث مرتبط با کوچینگ علاقمند هستند، مفید بوده باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *